علی اکبر ولایتی: قضیه توطئه است نه بی‌کفایتی

نطق علی اکبر ولایتی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
۳۱ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۶:۱۳ کد : ۷۲۳۴ پایان بنی‌صدر
یکی از خصوصیاتی که بنی‌صدر از خودش نشان داد و زیبنده یک رئیس جمهور کشور اسلامی نیست، دوروئی و دوچهرگی بوده یعنی معنی دقیق نفاق...مسأله شکنجه یکی از آن چیزهایی است که تمام رادیوهای خارجی به نقل از ایشان نقل می‌کردند و تکیه‌شان روی مصاحبه و صحبت‌های ایشان بود...بی‌اعتبار کردن اسلام و رشد ملی‌گرائی و هر نوع مکتب ضد اسلامی که می‌تواند در مقابل اسلام مانعی ایجاد بنماید، آقای بنی‌صدر از آن حمایت می‌کرده است.
علی اکبر ولایتی: قضیه توطئه است نه بی‌کفایتی
بسم الله الرحمن الرحیم. « إن فرعون علا فی الأرض و جعل أهلها شیعاً » قبل از هر چیز لازم می‌دانم که به مردم انقلابی و شهیدپرورمان تبریک بگویم که برای اولین بار در تاریخ سیاسی جهان نشان دادند که مراقب دستاوردهای انقلاب خویش ولو اینکه زمانی نسبتا طولانی بر آن گذشته باشد هستند و به خلاف جناب آقای معین‌فر این حضور مردم در اطراف مجلس و فعال‌تر شدنشان در صحنه جامعه، دلایل امیدوارکننده برای این انقلاب هستند. یعنی آفتی که همه انقلابات را تهدید می‌کند حداقل در این انقلاب کارآمد نیست، مادامی که مردم این‌چنین حضورشان را در صحنه نشان بدهند.

 

در مورد کفایت سیاسی آقای رئیس جمهور اول باید یک تعریفی از کفایت سیاسی داشته باشیم و بعد در رابطه با وظایفی که بر طبق قانون اساسی بعهده آقای بنی‌صدر یا هر رئیس جمهور دیگری گذاشته شده، ببینیم که اعمال ایشان منطبق هست با این شرح وظایفی که از قانون اساسی استنباط می‌شود یا خیر؟ کفایت سیاسی عبارت است از میزان توانائی و صحت عملکرد یک رجل سیاسی در رابطه با وظایفی که بر طبق قانون بعهده‌اش گذاشته شده است. اگر یک فهرستی از وظایف آقای رئیس جمهور از قانون اساسی تهیه بکنیم می‌توانیم به شرح ذیل آن را بطور خلاصه بیان بکنیم:

۱- مسؤول اجرای قانون اساسی و تنظیم روابط قوای سه‌گانه و ریاست قوه مجریه. جز در امور مربوط به رهبر.

۲- رئیس جمهور موظف است نتیجه رای مجلس یا همه پرسی را امضاء و ابلاغ نماید.

۳- نامزد کردن یک فرد صاحب صلاحیت برای نخست وزیری و معرفی آن به مجلس و کسب رای تمایل و صدور حکم.

۴- امضاء قرارداد‌ها، عهدنامه‌ها، مقاوله‌نامه‌هایی که ایران برطبق تصویب مجلس با دول خارجی منعقد می‌کند.

۵- ملاحظه تصویب‌نامه‌ها و آئین‌نامه‌های دولت و انطباق آن با قوانین موضوعه.

۶- امضاء استوارنامه‌های سفرای خارجی.

۷- اعطای نشان‌های دولتی و بالاخره برای اینکه معلوم بشود ایشان چه تعهدی از پشت همین تریبون و در همین مکان بر طبق مفاد قسم‌نامه‌ای که در قانون اساسی درج شده است بعهده گرفتند. بخش‌هایی از قسم‌نامه را به عرضتان می‌رسانم: «به خداوند قادر متعال سوگند می‌خورم (که ایشان سوگند خوردند) ... که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشیم (و باز چند کلمه بعد)... و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور و ترویج دین و اخلاق و پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هر گونه خودکامگی بپرهیزم. قدرتی را که ملت بعنوان امانتی مقدس به من سپرده است، همچون امینی پارسا و فداکار نگهدار باشم.»

 

همانطوری که آقای معین‌فر گفتند و بحق هم گفتند جرایم مربوط به قوه قضائیه از حیطه اختیارات مجلس خارج است. خوب بود که ایشان تامل می‌کردند و می‌دیدند که موافقین این طرح، آیا در این محدوده صحبت می‌کردند یا اینکه صرفا به امر کفایت سیاسی می‌پرداختند؟ در دو جهت بی‌کفایتی ایشان را ما می‌توانیم بررسی بکنیم. یکی اینکه ایشان رئیس جمهور اولین جمهوری اسلامی بعد از صدر اسلام، یا به تعبیر صحیح‌تر اولین حکومت اسلامی بعد از اوایل اسلام است و باید یک الگوی مجسم از رفتار و سلوک اسلامی باشند. حالا اگر ما دلائلی در دست داشته باشیم از رفتار و سلوک ایشان، که ایشان اعمالش بر موازین اسلامی منطبق نبوده، مقداری از کفایت سیاسی ایشان متزلزل می‌شود. یکی از خصوصیاتی که ایشان از خودش نشان داد و زیبنده یک رئیس جمهور کشور اسلامی نیست، دوروئی و دوچهرگی بوده یعنی معنی دقیق نفاق، شما می‌بینید که قبل از انتخاب شدن به ریاست جمهوری، ایشان در مساجد و محافل مذهبی حضور بهم می‌رسانیدند (و تظاهر به اعمال بعدیشان نشان می‌داد که آن تظاهر بود) و تظاهر به مسلمان بودن می‌کردند و حتی با گروه‌های مخالف اسلام و منافقین و التقاطیون بحثهایی می‌کردند که برای همه مردم این تصور حاصل شده بود که ایشان همواره طرف اسلام را می‌گیرند و جانب طرف دیگر را می‌کوبند. بعد از انتخاب شدن به ریاست جمهوری رفتار ایشان در این زمینه بخصوص در این اواخر برعکس قبل از انتخاب شدن به ریاست جمهوری بود. یعنی کنار آمدن با ملحدین، (نمونه‌اش مائوئیست‌ها، رنجبران وغیره...) کنار آمدن با دشمنان قسم‌خورده اسلام مثل منافقین، پیکار و غیره ... بالاخره یک مثال کافی است، اما رفتار ایشان در رابطه با موازین اسلامی یعنی رفتار و سلوک غیراسلامی دشمن به این شرحی که عرض می‌کنم.

 

یکی از بزرگ‌ترین اشکالاتی که به ایشان وارد است، ترویج اخلاق استکباری در جمهوری اسلامی بوده است. این‌ها چیزی نیست که ما مدعی باشیم و قابل رؤیت نباشد، کسانی که اسکورت ایشان را موقع عبور از خیابان‌ها دیده‌اند، نمایندگانی که ماشینشان در کنار خیابان فلسطین پارک بود و آقای بنی‌صدر می‌خواستند فاصله سیصد قدم از کاخشان را به دانشکده افسری طی بکنند شاهد بودند که با منجنیق پیکان نمایندگان (آقای دکتر هنجنی اشاره می‌کنند که یکی از ماشین‌ها، ماشین ایشان بوده است) را کنار بردند و بعد در دو طرف خیابان مامورین را رو به مردم و پشت به خیابان واداشتند و‌‌ همان تشریفات غیرضروری که هیچ توجیهی بجز یک توجیه استکباری ندارد، ایشان بجای اینکه از امام الگو بگیرند و از بقیه دست‌اندرکاران حکومت، در یک کاخ بازمانده از زمان طاغوت‌ (که می‌توانید ببینید در فاصله ۱۰۰ قدمی مجلس است) اقامت کرده‌اند و دیگر اینکه یکی از آن مصادیق مورد خطاب این آیه شریفه «ولاتمش فی الارضا مرحا» بوده‌اند. یعنی با یک نخوت و تبختری حرکات و سکناتشان را انجام می‌دادند که این از چشم هیچکس پوشیده نیست یعنی این چیزی نیست که ادعا باشد، همه این را شاهد بوده‌اند و فقط می‌شود رویش تکیه کرد و اتخاذ سند کرد. فقدان انصاف و مروت اسلامی که بی‌دلیل مخالفینشان را می‌کوبیدند، مخالفین ایشان اگر در ‌‌نهایت صداقت اسلامی هم بودند و هیچ نکته سوئی به آن‌ها نمی‌چسبید، ایشان آن‌ها را به منزله شمر قلمداد می‌کردند و اگر موافق وی بود، اگر شمر هم بود در قاموس ایشان تبرئه بود. یعنی معیار حق و باطل، موافقت یا عدم موافقت با شخص ایشان بوده است.

 

عدم پای‌بندی به تعهدات و توافق‌ها، «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا باالعقود». ایشان به تعهدهایی که کرده‌اند، به خلاف گفته آقای معین‌فر که فرمودند نخست وزیر به ایشان تحمیل شده، همه ما در جلسه غیرعلنی اینجا شاهد بودیم که بواسطه گره کوری که ظاهرا پیش آمده بود، یعنی ایشان کسانی را مطرح کرده بود که از مجلس به ایشان خبر دادند که این‌ها رای نمی‌آورند و بعد برای حفظ آبروی ایشان گفته شد که اگر شما یکی یکی مطرح بکنید و مجلس رد بکند، در حقیقت بنیاد این جمهوری اسلامی بطور اعم و آبروی شما بطور اخص متزلزل می‌شود. خود ایشان در این جلسه غیرعلنی حضور پیدا کردند و پیشنهاد کردند که (از تمام جناح‌ها از مجلس، از طرف ایشان و حتی امام راهم پیشنهاد کردند) نمایندگانی باشند که این‌ها بنشینند و یک فردی را مرضی الطرفین پیدا بکنند و این‌ها نشستند و آقای رجائی را انتخاب کردند، یعنی افراد مختلفی مطرح شدند و بالاخره بر سر آقای رجائی به توافق رسیدند. البته در ابتدای امر آقای بنی‌صدر قبول نمی‌کرد ولی بعد امضاء کردند، امضاء ایشان در اسناد مجلس هست، خوب این تعهد است این تعهدی است که در مقابل مجلس ایشان بعهده گرفته‌اند و بعد هر جا نشستند (همانطور که آقای معین‌فر هم الان استناد به‌‌ همان می‌کنند) گفتند که این نخست وزیر را به من تحمیل کرده‌اند. مگر شما پای آن ورقه‌ای را که آقای رجائی را به مجلس معرفی کرده بودید امضاء نکردید؟

 

و بعد یک نکته مهم و ضد اسلامی که ایشان می‌خواهم بگویم محور همه گرفتاری‌ها است که برای خودش و برای مملکت بوجود آورده است، خودمحوری ایشان هست که دقیقا با روح اسلام مخالف است یعنی ایشان برعکس آن چیزی که آقای معین‌فر فرمودند، این مجلس نبود که می‌خواست رئیس جمهور با آن هماهنگ باشد، بلکه آقای رئیس جمهور بود و به همین نام و برای اولین بار و اولین کاربرد این اصطلاح برای این بود که آقای رئیس جمهور می‌خواست مجلس هماهنگ (این را بار‌ها در صحبت‌هایشان گفته‌اند) با رئیس جمهور داشته باشد و دفتر همکاری‌های مردم با رئیس جمهور یعنی همین دفتر هماهنگی را ایشان تاسیس کردند و ماجرای استادیوم صد هزار نفری آزادی را بعضی‌ها بخاطر دارند که ایشان مردم را جمع کرد و با آن ستادهایی که در سراسر مملکت ایجاد کرده بود که مردم به کاندیداهایی رای بدهند که در استادیوم آزادی زیر نظر دفتر هماهنگی معرفی شده بود. پس آن کسی که می‌خواست هماهنگ باشد و در این راه پیشقدم بود آقای بنی‌صدر بود، نه به قیمت تفاهم، به قیمت اینکه این مجلس عبد آقای بنی‌صدر باشد و طبیعی است که یک دولت عبدی انتخاب می‌کند و طبیعی است که همه چیز به سمت یک شاهنشاهی مجدد منتها تحت نام ریاست جمهوری شبیه قضیه انور سادات در مصر اینجا ایجاد بشود.

 

اما در مورد بی‌لیاقتی، ما همانطور که عرض کردم دقیقا روی بی‌لیاقتی و بی‌کفایتی سیاسی ایشان صحبت‌هایی داریم. در زمینه جنگ همانطور که دیروز هم آقای خامنه‌ای در نماز جمعه اشاره کردند ۷ ماه قبل از جنگ عراق ایشان فرماندهی کل قوا را داشتند و کم و بیش از چند ماه قبل همه می‌دانستیم که بالاخره عراق یک روزی حمله می‌کند و نقطه مورد نظرش هم خوزستان است. اگر خاطرتان باشد در جلسه غیرعلنی مجلس هم سران ارتش آمدند و قبل از شروع جنگ این را گفتند و آقای بنی‌صدر بعنوان فرمانده کل قوا مسؤول تدارک ارتش بود...

 

قره باغ- مساله جنگ خارج از موضوع است.

 

رئیس- آقای قره باغ شما به چه اجازه‌ای حرف می‌زنید. مگر به تصدیق شما است؟

 

ولایتی- ایشان گفتند که ۲۴ تانک در خوزستان داشتیم بعد از ۷ ماه که ایشان فرمانده کل قوا بودند، ۲۴ تانک باید در خوزستان داشته باشند؟ گفتند ارتش ازهم‌گسیخته بود، چه کسی مسؤول هماهنگ کردن ارتش ازهم‌گسیخته است؟ آیا جز فرماندهی کل قوا که این امر به ایشان تفویض شده بود؟ و بعد هم ماجرای هویزه و خرمشهر که همه اطلاع دارید. عقب‌نشینی آنچنانی که زیر نظر فرمانده‌ای که هیچ احاطه‌ای بکار خودش ندارد و بیش از هر کسی مدعی است، موجب از دست رفتن خون بیش از ۱۵۰ نفر از عزیزان ما شد و بعد با تخلیه بی‌جهت نیمه غربی خرمشهر، در حالیکه کسانیکه آنجا بودند و ماه‌ها بود که آنجا را حفظ کرده بودند، آن‌ها حاضر بودند بمانند و تا آخرین فشنگ بجنگند و کار به آنجا نرسید و قبلا به این افراد گفتند تخلیه کنید، دستور از بالا است. می‌خواهیم بمباران بکنیم آن قسمت را و آن‌ها آن قسمت را تخلیه کردند و بمباران هم نشد و عراق اشغال کرد. اما در زمینه سیاسی.

 

موسوی خوئینی‌ها- این بی‌کفایتی نظامی است نه بی‌کفایتی سیاسی. مساله بی‌کفایتی نظامی خارج از موضوع است.

 

رئیس- این تذکر با من است که بگویم...

 

دکتر ولایتی- البته این تشخیص با رئیس مجلس است. در زمینه سیاسی ایشان بجای اینکه موجب حفظ آبروی مملکت بشوند بیش از هر کسی موجب از بین رفتن آبروی مملکت بخصوص در رابطه با کشورهای خارجی بوده‌اند.

 

رئیس- شما از وقتتان را به آقای یزدی داده‌اید؟

 

ولایتی- بلی، چقدر وقت است صحبت کرده‌ام؟

 

رئیس- شما ۱۶ دقیقه صحبت کرده‌اید.

 

دکتر ولایتی- اجازه بفرمایید پنج دقیقه دیگر صحبت کنم. ایشان بجای اینکه موجب حفظ آبروی مملکت بشوند نه تنها معایب را زیر ذره‌بین می‌گذاشتند، بلکه آن چیزهایی که اصلا وجود نداشت بعنوان یک عیب به این سیستم می‌چسبانیدند، مسأله شکنجه یکی از آن چیزهایی است که تمام رادیوهای خارجی به نقل از ایشان نقل می‌کردند و تکیه‌شان روی مصاحبه و صحبت‌های ایشان بود. در مورد مسائل مالی که ایشان خیلی تکیه داشتند همانطور که گفته شد آقای رجائی وارث یک وضع نابسامانی بود و جالب است که تا همین چند روزه اخیر محور مسائل مالی که بانک مرکزی باشد در دست یکی از یاران نزدیک ایشان بود. اگر نابسامانی در مسائل مالی داشتیم، معلول سوء سیاست ایشان بود، با توجه به اینکه ما تا همین اواخر وزیر اقتصاد و بازرگانی هم به برکت مقاومت بی‌دلیل ایشان در برابر شکل‌گیری کار مملکت و حکومت کارشان مختل بود. ایشان در مورد کارهائی که زیر چترشان انجام می‌شد و یک مقدارش را اگر بحساب بی‌کفایتی بگذاریم، اصلا از این مسائل فرا‌تر است. ایشان در متن مجموعه توطئه‌هائی بود که بر علیه حکومت جمهوری اسلامی می‌شد. شما ببینید که ما اینجا پرسشنامه‌ای داریم که از طرف سنجش افکار در این رابطه کرده است ببینید که چگونه بوده است. اصلا بنایش بر القا شبهه بوده است، عدم رسیدگی مسوولین، یعنی از یک عده از امور شهرداری و فرمانداری‌ها چیست؟ راجع به عدم آزادی نظرتان چیست؟ راجع به چماقداری و انحصارطلبی نظرتان چیست؟ راجع به این عدم امنیتی که هست نظرتان چیست؟ راجع به نارسایی‌های سپاه و کمیته نظرتان چیست؟ راجع به دخالت روحانیت در امور و عدم رضایت مردم از آن‌ها، نظرتان چیست؟ تفتیش عقاید در مورد استخدام‌ها نظرتان چیست؟ راجع به کودتا در ایران و احتمال کودتا در ایران نظرتان چیست؟ و بعد بنی‌صدر استعفا کرده است (راجع به این خبر) راجع به تروری که قرار است از جانب آقای رجائی، بهشتی، رفسنجانی، آقای بنی‌صدر بشود، نظرتان چیست؟ و یک چنین شایعه‌ای هست، نظرتان چیست؟

 

بالاخره یک حرف شرم‌آوری در مورد امام زده که من از پشت این میکروفون نمی‌خوانم (نمایندگان: لطفا بخوانید) سوال کرده‌اند که نظرتان راجع به اینکه امام دست نشانده آمریکا است، چیست؟ این است رئیس جمهور با حسن نیتی که می‌خواهد حافظ کیان اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اسلامی و حافظ خون شهدا باشد و آقای معین‌فر گفتند که ایشان دقیقا می‌خواهد در مجرای قانون اساسی عمل بکند و دیگران نمی‌گذارند،‌‌ همان دیگرانی که شما به آن‌ها اشاره می‌کنید و مردم هم می‌دانند که شما به چه کسانی می‌گویید، کسانی بودند که از جانب دوستانشان مورد اعتراض قرار گرفتند که توصیه‌کنندگان به امام بودند راجع به اینکه فرمانده کل قوا هم به ایشان داده بشود. و اصلا وجود خود شما، خود آقای معین‌فر و دولت موقت ۱۰ ماه بعد از انقلاب بر سر کار‌ها این بود که روحانیت و این جناحی که مورد حمله شما هست، این‌ها انحصارطلب نیستند، این‌ها انقلابی که کرده بودند و در جلوی مردمی که در خیابان‌ها راه می‌افتادند و جلوی مسلسل‌ها می‌رفتند به محض اینکه انقلاب به پیروزی رسید که دو دستی تقدیم شما‌ها کرده بودند که این مبارزه کور می‌دانستید و مبارزه سیاسی و ابقای شاه را خواستار بودید این انحصارطلبی است؟ بعد از اینکه دو سال و اندی از انقلاب می‌گذرد و آقای بنی‌صدر و اسلافشان نشان دادند که در اداره مملکت و جمهوری اسلامی بی‌کفایت هستند، حالا مردم قیام کرده‌اند و امام به خروج آمده که دیگر مانع از سقوط جمهوری اسلامی بشود.

 

عرض کردم که دلائل عدیده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه اصلا قضیه بی‌کفایتی نیست. قضیه توطئه است. یا بی‌اعتبار کردن نهادهای انقلابی است که نمونه‌هایش را دیده‌اید. بی‌اعتبار کردن اسلام و رشد ملی‌گرائی و هر نوع مکتب ضد اسلامی که می‌تواند در مقابل اسلام مانعی ایجاد بنماید، آقای بنی‌صدر از آن حمایت می‌کرده است، بی‌اعتبار کردن یاران امام، هر نوع تهمتی در روزنامه ایشان و توسط ایادی ایشان، سنجش افکار ایشان به یاران امام زده می‌شود. آقای هاشمی، آقای بهشتی می‌خواستند آقای بنی‌صدر را ترور بکنند؟ که این را بعنوان القاء شبهه مثل این می‌ماند که یک آدم سالم و صحیح با چندین سال آبروداری در یک محلی باشد، بعد یک کسی برود و بپرسد که این فردی که الان در این محل است، فلان کس، آیا این دزدی کرده؟ آیا این دزدی نکرده؟ وقتی نمی‌کند، سوال را که مطرح بکند، ‌اعم از اینکه نفیا یا اثباتا باشد، القاء شبهه است، ایجاد خدشه در ذهن آن کسانی که سال‌ها به یک نفر اعتماد کرده‌اند. و در انتها من لازم می‌دانم که نتیجه آن چیزهایی که در رابطه با بی‌کفایتی آقای بنی‌صدر به نظرم می‌رسد، بعنوان یک ادعانامه سیاسی علیه آقای بنی‌صدر اعلام بکنم و بر طبق مفاد این ادعانامه به سهم خودم رای به عدم کفایت سیاسی ایشان می‌دهم و می‌خواهم که نمایندگان محترم مجلس بدون محافظه‌کاری عمل بکنند و بنظر من رای ممتنع دادن نوعی بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت اسلام است.

۱- ایشان به جای تنظیم کننده روابط قوا، تفکیک کننده قوا بودند، موارد اتهام را عرض می‌کنم.

۲- رفتار ایشان در طول این مدت و با استناد به دلایل ذکر شده حاکی از دوروئی و دوچهرگی و غدر و حیله بوده و با توجه به اینکه رئیس اجرائیه این کشور اسلامی باید تجسم عینی اسلام باشد، ایشان خلاف این بود.

۳- عدم صداقت سیاسی.

۴- رفتار و سلوک غیراسلامی و بی‌توجهی به احساسات مردم. (یادتان می‌آورم ماجرای عاشورا را)

۵- ترویج اخلاق استکباری.

۶- فقدان مراعات و انصاف و فتوت.

۷- ترویج و اعمال خودمحوری که همه زحمات و صدمات و تلفات و خلاصه حاصل تلاش مردم انقلابی را این خودمحوری‌ها به باد می‌دهد.

۸- اتحاد با دشمنان قسم خورده داخلی و خارجی اسلام. شما ببینید که رادیو بغداد هم حتی می‌گوید (آنجایی که اسم امام را با اهانت می‌برد) که پرزیدنت بنی‌صدر چطور...

۹- تلاش برای بی‌اعتبار کردن نهادهای انقلابی که استوانه‌های این انقلاب هستند.

۱۰- بی‌اعتبار کردن اسلام و رشد ملی گرایی و هر نوع مکتب و تفکر ضد اسلامی در مقابل اسلام.

۱۱- بی‌اعتبار کردن یاران امام.

۱۲- متشکل کردن ضد انقلاب زیر چتر دفتر هماهنگی. (اسنادی که از دفتر هماهنگی بدست آمده این را نشان می‌دهد).

۱۳- ایجاد جو روان‌شناسی تخریب.

۱۴- منکر جلوه داده معروف و معروف جلوه دادن منکر. ۱۵- تلاش برای بی‌اعتبار کردن رهبر و سرانجام بزرگ‌ترین دلیل برای اینکه ایشان کفایت سیاسی ندارد، ‌این است که‌‌ همان مردمی که به ایشان رای داده‌اند، اکنون قیام کرده‌اند که رای خود را پس بگیرند. چه بی‌کفایتی از این بالا‌تر؟

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

 

کلید واژه ها: بنی صدر ولایتی


نظر شما :